غافلگیرکنندهترین و خونینترین عشقهای سینمای ایران
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۱۷۴۱۱
در طی سالیان گذشته، ما به عنوان مخاطب سینمای ایران، شاهد اشکال مختلفی از "عشق" بودهایم.
به گزارش برترینها، در طی سالیان گذشته، ما به عنوان مخاطب سینمای ایران، شاهد اشکال مختلفی از "عشق" بودهایم. اشکالی که گاهی با استاندارهای جامعه متفاوت و گاهی بسیار جنون آمیزند. یکی از پرتکرارترین اشکال عاشقی در سینمای ایران، داشتن عشق مشترک یا همان مثلث عشقی معروف است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رهایم کن
در این روزها مخاطبان زیادی هستند که برای بار دوم داستان درام-تاریخی شهرام شاهحسینی را برای تماشا انتخاب کردهاند. در میان تمام خورده داستانهایی که در دهه 50 شمسی این سریال اتفاق میافتد، داستان دو برادر دور افتاده از هم مخاطبان زیادی را جذب این سریال کرده است. داستانی درباره تقابل عاشقی و برادری که سرانجام آن برای هیچکس قابل پیش بینی نیست. داستان از جایی شروع میشود که حاتم نایب سرخی(محسن تنابنده)، پسر بزرگ خانواده که جانشین اصلی پدرش به شمار میرود، دل به پرستا پسرش مارال(هدی زین العابدین) میسپارد. حاتم به عنوان مردی ایدهآل تمام چیزهایی که مارال میخواهد را دارد برای همین این زوج عاشق تصمیم میگیرند ادامه زندگی خود را باهم سپری کنند. اما شهرام شاهحسینی هرگز طرفدار داستان عاشقی بدون چالش نبوده است برای همین پای هاتف(هوتن شکیبا)، برادر حاتم را به این داستان عاشقی باز میکند. هاتف پسر کوچک خانواده است که استقلال شخصی خود را به ثروت خانوادگی پدرش ترجیح داده و به تهران کوچ کرده. اما چینش داستانی شاهحسینی او را دوباره به زادگاه خود بازگرداننده و مقابل عشق مارال و حاتم قرا میدهد.هاتف حالا عاشق عشق برادر بزرگترش شده و برای کنار زدن حاتم از این مثلث باید تمام شکافهای بین خود و برادرش را پر کند. چه از راه درست و چه از راهی که مخاطب را میخکوب و متعجب میکند...
جهان با من برقص
در پس تمام خندههایی که با فیلم جهان با من برقص تجربه میکنید، داستانی از شخصیتهای این فیلم وجود دارد که ممکن است آنچنان مفرح نباشد. داستان رفاقت احسان(جواد عزتی) و فرخ(رامین صدیقی) که حالا تبدیل به یک دشمنی بزرگ شده است، از جمله اصلیترین خطوط داستانی این فیلم به شمار میرود. داستان پایان یک علاقه و شروع عشق جدیدی که منجرب تنفر دو دوست از یکدیگر میشود.در میان داستان این رفاقت از دست رفته، پای یک زن در میان است! نسیم که سالها قبل با هویت همسر احسان در جمع دوستانه کاراکترها حضور داشته، حالا تبدیل به علت اصلی دشمنی احسان و فرخ تبدیل شده. او بعد از جدایی از احسان، به فرخ پناه برده و او را به عنوان همدمی خوب انتخاب کرده تا یک زندگی جدید را آغاز کند. اما احسان تمایلی به شروع زندگی جدید ندارد. او که سالهاست در گذشته زندگی میکند، نمیتواند همسر سابق خود را با بهترین دوستش تصور کند و همین درد بزرگ باعث کینهی عجیب او به فرخ شده. فرخ اما تمام تلاشش را برای آغاز دوباره این دوستی به کار میگیرد اما وقتی پای یک زن در میان باشد، تمام محاسبات او بیجواب است. در نهایت اما روایت سروش صحت به عنوان کارگردان فیلم، دوستی را بر این عشق قدیمی پیروز میکند و احسان و فرخ را دوباره در قامت دو دوست برای مخاطب به نمایش میگذارد.
غزل
شنیدن داستان عشق و عاشقی از زبان مسعود کیمیایی کمی غریب است اما او در فیلم غزل روایت متفاوتی را به مخاطبان نشان داد.ماهیت عشق زیباست، اما امان از روزی که همان عشق شما را به سمت جنون ببرد. همهچیز بین حجت(محمدعلی فردین) و زینی(فرامرز قریبیان) خوب پیش میرفت و این دو برادر زندگی خوبی با هم داشتند. تا روزی که پای غزل(پوری بنایی) به زندگیشان باز شد. او با تمام زیبایی زنانهاش، دل هر دو برادر را اسیر خود کرد و این تازه شروع جدایی این دو برادر بود. عشق آن دو به غزل تا جایی پیش میرود که حتی حاضر شدند غزل را با هم تقسیم کنند اما این تدبیر هم نتوانست پیوند آنها ترمیم کند. در نهایت جنون این دو برادر اما به فدا شدن غزل میانجامد و هر دو در داغ از دست دادن او به گل مینشینند. این جنون اما در فیلم کیمیایی آنچنان زیبا نمایش داده میشود که آن را به زیباترین اثر مسعود کیمیایی بدل میکند.
بنفشه آفریقایی
بازگشت به زندگی گذشته، زندگیای که دیگر تمام شده و نیازی شروع دوباره آن نیست،محور اصلی داستانی است که مونا زندی روایت میکند. او در این فیلم به سراغ زن میانسالی به نام شکوه(فاطمه معتمدآریا) رفته که به معنای واقعی بین زندگی گذشته و حال خود گیر کرده است. او در حال حاضر با همسرش رضا(سعید آقاخانی) زندگی میکند اما در تصمیمی دور از انتظار، پای شوهر سابق خود یعنی فریدون(رضا بابک) را به زندگی خود باز میکند. او این تصمیم را از روی خیرخواهی و انسانیت میگیرد اما با رو به رو کردن رضا و و فریدون به عنوان دو دوست قدیمی، دشمنی بزرگی بین آنها ایجاد میکند. فریدون که هنوز عاشق شکوه است، آسایش رضا به عنوان همسر فعلی شکوه را بهم میزند. در روزگاری که مثلثهای عشقی بین جوانان مرسومتر است، مونا زندی با روایت داستان شکوه و همسر سابق و همسر فعلیاش، فیلمی دیدنی و ماندگار به نام بنفشه آفریقایی را به نمایش میگذارد.
طوقی
امان از عاشقانههای علی حاتمی! طوقی در کارنامه فیلمهای علی حاتمی یکی از بهترینها به شمار میرود. روایتی از سایه شوم یک طوقی بر روی زندگی خانوادهای اصیل که آسید مصطفی(ناصر ملک مطیعی) سرپرست آن است. داستان علی حاتمی از دلباختگی آسید مصطفی به دختر زیبایی از شیراز به نام طوبی(آفرین) آغاز میشود. فاصلهها و سختی و ایام اما اجازه نمیدهند مصفطفی با معشوقش ملاقات کند.برای همین امینی برای خود انتخاب میکند که وظیفه آوردن عروسش را به عهده بگیرد. برای این کار،چه کسی بهتر از برادر زادهاش آسید مرتضی؟! این اعتماد اما روی دوش مرتضی سنگینی میکند. او با اولین دیدار با طوبی، یک دل نه صد دل عاشق او میشود اما چگونه میتواند این جسارت را برای دایی خود روایت کند. قصهی این دایی و برادر زاده اما به شکل غمانگیزی به اتمام میرسد.پایانی تلخ با عشق ناکام مرتضی و طوبی که هیچ گناهی نداشتند بجز عاشقی...
سعادت آباد
یاسی(لیلا حاتمی) در کنار همسرش مسعود(حامد بهداد) زندگی راحتی را تجربه میکند. اون تمام گذشته خود را پشت سر گذاشته و تصمیم دارد عاشقانه در کتار همسرش زندگی کند. زندگی او بیخبر از عشق قدیمی که سالها پیش فراموشش کرده در جریان است غافل از اینکه "خاطرات" بیرحم تر از چیزی که او انتظار دارد روی زندگی او سایه انداخته. گذشته او با بهرام(حسین یاری) هنوز از ذهن بهرام پاک نشده است. او به عنوان دوست صمیمی مسعود و خود یاسی در جمع آنها پذیرفته شده در حالی که احساسات او به یاسی همچنان پا برجاست. یاسی در تمام لحظات فیلم سعی میکند این سایهی سنگین را از زندگی خود حذف کند اما شاید گذر از گذشته آنچنان هم راحت نیست. میتوان گفت بهرام یاسی را از خودش هم بیشتر دوست میدارد برای همین تصمیم میگیرد از زندگی این زوج به ظاهر خوشبخت برود با با خاطرات خوشش از یاسی و دوستیاش با مسعود زندگی خود را ادامه دهد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: سینمای ایران عشق سینمای ایران زندگی خود برای همین دو برادر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۱۷۴۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیمینی که دانشور بود
سیمینِ دانشور و جلال آلِ احمد زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زندهیاد سیمین دانشور را میتوان پرچمدار داستاننویسی مدرن زنان معرفی کرد. هرچند نام دانشور در کنار جلال همواره و همیشه به یاد میآید، اما او هیچگاه زیر سایه نام زندهیاد آل احمد قرار نگرفت. او به زنان ایران جرأت نوشتن داد؛ امری که بیشتر در گذشته در انحصار مردان بود و کمکم در دهههای گذشته شاهد تغییر بوده است.
هشتم اردیبهشتماه سالروز زنی است که دنیای داستاننویسی زنان ایران را وارد مرحله جدیدی کرد؛ مرحلهای که پس از او نامهایی در یادها مانده و میماند که ادبیات معاصر بخشی بزرگی از هویت خود را مرهون قلم آنهاست؛ از فریبا وفی و زویا پیرزاد گرفته تا شهرنوش پارسیپور و دیگران. سالروز میلاد او بهانهای شده است تا برخی از اهالی فکر و فرهنگ یادی کنند از خالق «سووشون». احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در بخشهایی از یادداشتی که به همین مناسبت نوشته، آورده است:
سیمینِ دانشور و جلالِ آلِاحمد نیز زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! آلاحمد متفکّر و نویسندهٔ همه فن حریفی بود. او چهرهٔ جریانسازی بود و دریچهای که بهخصوص از منظرِ گفتمانِ فرهنگی به روی داستاننویسان گشود با همهٔ اماواگرهایش همچنان پیروانی دارد. مؤلفههای نثر پرتکاپوی او که مهمترین دستاوردِ نویسندگیاش بود، در نویسندگان پس از او تکثیر شدهاست. دانشور زمانی با آلاحمد آشنا شد که هرکدامشان تجربههایی را در عالم نویسندگی از سرگذرانده بودند. او نیز مانندِ جلال، هم در محافلِ روشنفکری (بهویژه «کانون نویسندگانِ ایران») فعّال بود و هم آثاری در زمینههای داستاننویسی، ترجمه و زیباشناسی در کارنامهاش دارد.
زنی با عطری از گلهای نارنجدر بخش دیگری از این یادداشت آمده است: سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. این دو، بهرغمِ آنکه در پارهای مسائل و مباحث چندان همرأی نبودند، اما «کُفوِ» هم بودند و بهرغم اتفاقهایی که ممکن بود به جداییشان بینجامد، عمری در کنارِ هم عاشقانه زیستند.
نامههایی که جلال و سیمین به هم نوشتند در چند جلد منتشر شده و حاکی از این دلدادگیها است. سیمین نه دنبالهروِ جلال و جار و جنجالهایش بود و نه در برابرِ او قرار میگرفت؛ او همواره درکنارِ جلال میایستاد، البته با حفظِ حریمِ شخصی و مراقبت از استقلالِ فکری و ادبیِ خویش. و جلال حضورِ مستقیم و غیرِ مستقیم و نمادین در آثارِ او نیز دارد. یوسفِ مبارزِ سووشون و سرِ پرشوری که دارد، غربستیزیهای جلال را بهیادمیآورَد. در جزیرهٔ سرگردانی نیز شخصیتِ واقعی و تاریخیِ آلِاحمد در بخشهایی از داستان حضور دارد.
همچنین قرار است به مناسبت سالگرد تولد زندهیاد دانشور و سالگرد ازدواج سیمین و جلال مراسمی فردا، 9 اردیبهشتماه ساعت 14:30 در خانه-موزه جلال آل احمد واقع در تجریش، دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه سیمین دانشور، کوچه پسندیده، بنبست ارض، پلاک 1 برگزار شود.
انتهای پیام/